دومین دوره ارتباطات در نقطه صفر (آنلاین)
مهارتهایی بروز از جنس ارتباطات که در فضای کسب و کار، استارتاپی و همچنین زندگی روزمره بسیار حیاتی است، در قالب مثالها و تمرینهای کاربردی آموزش داده میشود
مهارتهایی بروز از جنس ارتباطات که در فضای کسب و کار، استارتاپی و همچنین زندگی روزمره بسیار حیاتی است، در قالب مثالها و تمرینهای کاربردی آموزش داده میشود
.عرض ادب و احترام
اولین سری از کارگاه های مگنت با عنوان پرستیژ در ارتباطات برگزار شد.
در این دور، امیر زمانیها – بنیانگذار مگنت – خود را معرفی کرد و در مورد رسالت خود (آموزش مهارت های ارتباطی به هزار نفر با کمترین عدد ممکن) توضیح داد و پس از آن، از شرکتکنندگان درخواست کرد تا هرکسی به معرفی خود بپردازد. تعداد ۴۳ نفر ثبت نام کرده بودند که به عدد ۳۶ رسیدیم.
پس از معرفی، سخنران در مورد برخی مفاهیم و مباحث پایه ای ارتباطی سخن گفت تا ذهن ها را با یکدیگر هم راستا کند. در برخی اسلایدها، یکسری تمرین ها به افراد داده میشد که عمل به آنها، با یکسری امتیازات همراه بود.
در نهایت بر اساس قولی که داده شده بود، به سه نفر اول جوایزی اعطا شد که شرکت کنندگان حق انتخاب داشتند یکی را انتخاب کنند.
شرکت در این کارگاه برای شرکت کنندگان منافعی را به همراه داشت. آنها توانستند:
دور دوم رویداد مگنت در تاریخ پنجشنبه ۱۹ مهرماه ساعت ۱۴ تا ۱۸ برگزار خواهد شد
ثبتنام در مگنت، پرستیژ در ارتباطات
میخوام مطمئن بشم که مقاله غارنشینی و خوش نشینی رو مطالعه کردید که الآن دارید این مقاله رو میخونید چون پیشنیازی مهم برای ارتباط موثر هست.
خب عزیزان!
صاف بریم سر اصل مطلب. قرار هست تجربهای حاصلِ بیش از ۵۰۰ ساعت مطالعات، تجارب اساتیدِ بنام و همچنین تجارت این بنده حقیر در قالب یک رویدادِ هفتگی به اشتراک گذاشته بشه. رویدادی که با یک چندم قیمت برگزار میشه!
اما چرا؟!
من یک ضعف و نیازی را در جامعه حس کردم و بازخورد گرفتم، رسالت خودم دیدم و تصمیم گرفتم این تجارب را با «یک هزار نفر» و «با کمترین عدد ممکن» آموزش دهم تا بتوانم این عزیزان را از لحاظ مهارت های ارتباطی باسواد، تقویت و توامند کنم.
هدیه و یادگاری از امیر زمانیها به کائنات
تاکنون ارزش آفرینی های متعددی انجام دادم و جوابهای بسیار خوبی هم گرفتم. منتها ازونجایی که پاداشها خیلی زود از طریق کائنات پرداخت میشه، آدم رو هُل میده که این مسیر رو پر سرعت ادامه بده… 🙂
خب، شما در پایان این رویداد چه چیزهایی یاد میگیرید؟
ثبتنام در مگنت، پرستیژ در ارتباطات
احتمالا از تیتر مقاله تعجب کردید اما واقعیته دردناکیه که زندگی بسیاری از ما امروزی هاست. دور خودمون یه حصار کشیدیم و اجازه ورود به هیچ فردی رو نمیدیم! اما واقعا چراااا؟
سوالاتی پیش میاد که:
البته جواب من به هیچ عنوان از منظر یک روانشناس یا روانشناخت یا متخصص حوزه روانی ماجرا نیست و دلایلی که عنوان میشود از جنبه تحقیقات، مطالعات و تجارب من در زمینه ارتباطات هست که خدمت شما عنوان میکنم.
دلایلی از قبیل:
اما بدجوری دارین اشتباه میزنین!!!
اجازه بدین مهمترین دلیل رو برای شما بگم: عدم احساس نیاز به یک ارتباط جدید!!
بیشتر ماها این سئوالها رو در این مواقع میپرسیم:
(حالا قضاوت هایی که در مورد فرد داریم به کنار) اما معضل دقیقاً جایی اتفاق میوفته که ما اصلاً احساس نیاز نمیکنیم و شاید در اشتباهیم نه؟ شاید توی این سالها اشتباه فکر میکردیم. شما وقت گرانبها رو گذاشتید و تا اینجای قضیه رو متوجه شدید که (شاااااااید) دارم اشتباه میکنم
بهتون تبریک میگم!
چون شما تفکر ۲۰درصد افراد سطح بالا (قانون جهانی پارتو یا ۸۰/۲۰ – هشتادبیست) رو دارید که نباید به اصطلاح «همهچیزدان و دکتر مهندس» باشیم. پس یک قدم از ۷،۴۴۲،۰۰۰،۰۰۰ نفر جلو هستید، یعنی ۶،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر پشت شما هستن فقط با این «شاید»ی که پیش خودتون گفتین. این تفکر میگه در هر زمانی قبل از انجام آن کارِ روتین، صبر کنیم و ثانیهای به این فکر کنیم که شاید من اشتباه فکر میکنم و میبایست راه درستش رو یاد بگیرم.
چرا ما به ارتباطات نیاز داریم؟
امروزه بجز اون تخصص و مهارتهایی که توو کارمون نیاز داریم، کمیت و کیفیت ارتباط هر فردی، یکی مهمترین پارامترهای موفقیت توی زندگی شخص محسوب میشه. به طوری که گفته میشه در قرن بیست و یکم بالغ بر %۸۰ موفقیت افراد در گرو ارتباطات اونهاست!!!
این به اون معناست که اگر به اصطلاح شما پروردگار یک موضوعی هم باشید، زمانی که با چهارنفر در ارتباط نباشید که از اونها نظرسنجی کنین، مطلب رو بهشون معرفی نکنین، دنیا رو با عینک اونها نگاه نکنین و با دیدگاه اونها ارزیابی و تبادل نظر نکنین، کاملاً یک فرد تنها و بازنده به حساب میاین. چرا؟
ببینید بخواید یا نخواید، کیفیت ارتباط شما با اعضای تیم، خانوادهتون، دوستان، همکاران، بالادستی، همسایهها، کارمندانتون به شدت در میزان حس خوشبختی و بخصوص درآمد شما تاثیرگذاره:
این همه دلیل، اما تنها یک بهانه!
تا صبح بشینیم دهها پارامتر دیگه میتونیم دربیاریم. اما تنها یک بهونه میتونه باعث بشه شروع نکنیم. شایدم بهانه نیست، ضعف داریم، بلد نیستیم. خب چه اشکالی داره یاد میگیریم! اما چطور؟
در زندگی هیچ چیز از «سئوالِ خوب پرسیدن» مهمتر نیست!
سئوال هوشمندانهای بود و از چرا رد شدیم. اما حالا بپردازیم به اینکه چه کاری باید انجام بدم که مردم کمترین گارد رو نسبت به من داشته باشن؟ چطوری باید یاد بگیرم با ملت راحت ارتباط برقرار کنم؟ چطور باید ارتباطات متعدد و باکیفیتی بسازم؟
در مقاله «از سیر تا ارتباط» در موردش کامل نوشتم که چه کنیم و چه نکنیم و حتی با پارتنر مون (طرف مقابل) که گارد هم نداره و حتی اوکی هم هست چطور تمرین کنیم و مهارت های ارتباطی رو یاد بگیریم. خیییلی راحت!
بریم ببینیم چی گفتی 🙂